نینی مامان و باباش

روز اول رادوین من

بالاخره 27 خرداد 1391 فرا رسید. وزن ٢٧٦٠ و قد ٤٩ سانتی متر. ٢٦ روز پیش سونو گفته بود حدودا ١٩٠٠ هستی و من آرزو داشتم تو به ٢٥٠٠ برسی. خدا رو صد هزار مرتبه شکر شکر شکر به محض اومدنت خدا چنان مهرت رو به دلم انداخت که حاضر نبودم یک لحظه ازت جدا باشم.   ...
22 مهر 1391

ماه ششم بارداري

ماه ششم بارداری   عزیز دلم بالاخره ما هم جنسیت نینی شیطونمونو فهمیدیم.هورااااااااا. تو گل پسری.   مامانم درست قبل از اینکه برم توی اتاق سونو زنگ زد و گفت نظرش عوض شده وفکرمیکنه   شما پسری.منم گفتم دیگه قبول نیست و وقتت تموم شده.ولی خب هنوز چیزی نمیدونستیم.   دکترم این ماه شدیدا بهم تاکیدکرد که دیگه روی پشتم نبایدبخوابم ومنم دیگه دارم رعایت میکنم.   خداروشکر خداهم هوامو داشته.کلا دیگه شب تا صبح پا میشم و میشینم و به پهلوی دیگه میرم.   عزیزم از اواسط این ماه تکونات محکم تر شدن و لگد هات بالای نافم هم میاد. تا قبل اش فقط   زیر نافم بودی ولی حالا ما...
22 مهر 1391

سه ماه آخر بارداری

بارداری طولانی مدت من.... ٤٠ هفته و ٢ روز طول کشید.... نگرانی، استرس، خستگی و ..و .. و ... دیگه خیلی طولانی شده بود. و بالاخره ٢٧ خرداد ماه ١٣٩١ و به عبارت دیگه ١٦ جون ٢٠١٢  رادوین کوچولوی ما به دنیا اومد. دیگه مامانی نگرانی و استرس نداشت. هووووررررررااااااااا ...
22 مهر 1391

2 تا 2.5 ماهگی رادوین من

کوچولوووووووو. این خودتی که داری توی آینه بهش نگاه میکنی.. مامان و بابات چقدر ازت توی خونه کار کشیدن کوچولووو؟ جوجمو روی شکم خوابوندیم....... لحضات به یاد ماندنی.............. عزیز دلم چقدر شما خسته ای.دستاشو ببین چقدر کوتاست. ...
22 مهر 1391

1.5 تا 2 ماهگی رادوین من

این هم واکسن دو ماهگی جوجه ی مظلوم من. همراه با تب..... عزیز دلم توی خواب میخنده.......ناااااااااااااااازی پرواااااااااااااااز.......شیطونه من میگه فقط منو اینطور بغل کنید..... ...
22 مهر 1391